سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم
وبلاگ گروهی بصیرت
صفحه اصلی ای میل مدیر وبلاگ شناسنامه مدیر وبلاگ
فَمَن أبصَرَ فَلِنَفسِهِ وَ مَن عَمِیَ فَعَلَیها (انعام/104)
یک نگاه
 عکس از فارس نیوز

یک سخن
مقام معظم رهبری:

ما احتیاج داریم به اقدامات شجاعانه. یکى از چیزهائى که من در مورد این دولت خدا را شکر میگویم، همین است که شجاعت اقدام وجود دارد. با تردید، با تزلزل، با ترس و لرز نمیشود کارهاى بزرگ را انجام داد؛ لازم است با شجاعت وارد شد. البته شجاعت به معناى بیگدار به آب زدن نیست. بررسیها باید انجام بگیرد، فکر صحیح باید بشود، وقتى به نتیجه رسیدیم، بدون تردید و تزلزل بایستى اقدام کنید. «وشاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوکّل على اللَّه»؛ مشورتهایت را بکن، بررسیها را بکنید، جوانب را خوب بسنجید، وقتى به نتیجه رسیدید، آن‏وقت به خدا توکل کنید و وارد میدان بشوید. این شجاعت لازم است.

البته وارد بعضى از میدانها شدن، مشکلاتى هم ایجاد میکند؛ شکى نیست؛ اما این مشکلات، مثل مشکلات کندن یک چاه عمیق است براى رسیدن به نفت؛ بدون مشکل که نمیشود. این، شبیهِ آن مشکلات است. این مشکلات را همه تحمل میکنند براى اینکه به نفت برسند؛ براى اینکه به آب برسند. معدن را میکاوند، براى اینکه به کان و ماده‏ى ارزشمند کانى برسند. این مشکلات از این قبیل است. حالا همین مسئله‏ى بنزین از جمله‏ى همین کارهاست. این کار شجاعانه‏اى بود؛ خوب شد انجام گرفت. جوانبش را درست ملاحظه کنند و پیش ببرند. من در گزارشها خواندم، گمانم چهل‏هزار میلیارد تومان ما یارانه‏ى انرژى میدهیم! اگر ما بتوانیم این را بتدریج کم کنیم، این مبلغ گزاف و کلان، صرف چه خواهد شد؟ صرف مدرسه، صرف جاده، صرف زندگى مردم، صرف اشتغال، صرف سرمایه‏گذاریهاى گوناگون، به جاى اینکه در راه دود کردن کالائى صرف شود که ما آن را از بیرون وارد کنیم. بعضى ایراد خواهند گرفت. این ایرادها همیشه هست.

یک مسئله‏ى دیگرى که به نظر من در خور توجه است و خوب است و قضاوت من در این مورد در معرض نظر دوستان قرار بگیرد، این مسئله‏ى سفرهاى استانى است. سفرهاى استانى بسیار کار خوب و برجسته و لازمى بود و من واقعاً تعجب میکنم که بعضیها چطور کارى را که این‏جور واضح است که خوب است، انکار میکنند و زیر سئوال میبرند.

برادران و خواهران عزیز! مواظب خودتان باشید. آدمهاى فاسدى که اسمهایشان را شنیده‏اید یا توصیفشان را مى‏شنوید، اینها از اول که فاسد نبودند؛ یک وقت یک لقمه‏ى چرب و نرمى، دهن شیرین‏کنى - دانسته یا ندانسته - کسى توى دهن اینها گذاشته، به کامشان شیرین آمده، بعد لقمه‏ى بعدى و لقمه‏ى بعدى را خودشان برداشته‏اند و شده‏اند فاسد. خیلى مراقب باشید.

خوشبختانه کشور در حال پیشرفت است. این را هم دوستان ما میدانند، هم دشمنان ما میدانند. بحمداللَّه ما در همه‏ى زمینه‏ها در حال پیشرفتیم؛ هم در زمینه‏ى سازندگى در داخل کشور، هم در زمینه‏ى ترمیم روحیه‏ها. انگیزه‏مندى و تحرک و علاقه‏ى در جوانها، چیز خیلى محسوسى است. جوانهاى ما حقاً و انصافاً در میدانند و داراى انگیزه‏اند و آماده‏ى کارند؛ تشنه‏ى کارند.

از خداوند متعال توفیق میخواهیم ما را هدایت کند؛ دست ما را بگیرد؛ به همه‏ى شما برادران و خواهران عزیز توفیق عنایت کند؛ رئیس‏جمهور محترم، اعضاى هیئت دولت و مسئولان بلندپایه‏ى دستگاههاى گوناگون اجرائى را ان‏شاءاللَّه مشمول تفضلات و هدایتهاى خود بکند.
آرشیو نویسندگان
توجه: به دلیل اعتراض به تیم مدیریت پارسی‏بلاگ این وبلاگ تعطیل شده است.
سه شنبه 86/6/6
تشکر جورج دبلیو بوش!!!

تشکر ، رئیس بزرگ ، جورج دبیلو بوش
تشکر بابت اینکه خطر بزرگی را که صدام حسین به نمایش می گذارد ، به همه نشان داده ای . شاید خیلی از ما فراموش کرده ایم که او از سلاح های شیمیایی علیه ملتش ، کردها و ایرانی ها استفاده کرده است . صدام یک دیکتاتور خون خوار است ، امروزه او یکی از مظاهر آشکار بدی به شمار می رود .

با وجود این ، این تنها دلیلی نیست که به خاطر آن از تو تشکر می کنم . در دو ماه نخست سال 2003 ، توانسته ای مسائل بسیار مهمی را به دنیا نشان بدهی و بنابراین سزاوار قدر دانی من هستی !!!

از این رو ، شعری را به یاد می آورم که از دوران کودکی فراگرفته ام ، می خواهم آن را به تو می گویم : (( تشکر . ))

تشکر به این خاطر که به همه نشان داده ای که ملت ترکیه و پارلمان آن فروشی نیستند ، حتی به قیمت 26 میلیارد دلار . 

تشکر به این خاطر که به مردم نشان داده ای چه شکاف مهیبی بین تصمیمات دولت مردان و تمایلات مردم وجود دارد . چون روشن ساخته ای چه خوسه ماریا استار، چه تونی بلر، هیچ گونه ارزش حقیقی برای رأی به دست آورده و هیچ احترامی برای آن قائل نیستند . اسنار می تواند این مسأله را که 90 درصد مردم اسپانیا مخالف جنگ هستند ، نادیده بگیرد و به نظر نمی رسد بلر کوچک ترین توجهی به بزرگ ترین تظاهرات گسترده در طی سی ساله ی اخیر در انگلستان داشته باشد .

تشکر به این خاطر که پشتکار تو ، تونی بلر را وادار کرده است در پارلمان انگلیس حاضر شود ، به همراه یک  دوسیه ی نوشته شده توسط یک دانشجوی ده سال قبل ، در حالی که اظهار می دارد این ها مدارک آشکاری هستند که سرویس مخفی بریتانیا جمع آوری کرده است !!!

تشکر به این خاطر که کالین پاول را با مدارک و عکس هایی درباره ی تهدید عراقی ها به شورای امنیت سازمان ملل فرستاده ای ، به طوری که به هانس بلیکس ، سربازرس سازمان ملل ، مسئول تحقیقات در مورد سلاح های کشتار جمعی در عراق ، اجازه داده شود یک هفته بعد عموما به بحث درباره ی این مسائل بپردازد .

تشکر به این خاطر که پایبندی تو به تعهدت به نفع جنگ ، باعث شده برای اولین بار در تاریخ ملل عرب _ که عموما از هم جدا هستند _ در محکوم کردن تهاجمات ، با هم ، اتحادشان را نشان دهند . این قضیه در طی نشست آنها در قاهره ، در هفته ی آخر فوریه صورت گرفته است .

تشکر به این خاطر که در نتیجه ی اظهارات فصیح تو ، (( سازمان ملل ، بالاخره این فرصت را پیدا کرد تا ارزش خود را نمایان کند !!!)) و حتی کار به جایی کشید که کشورهای بی میل هم در مقابل حمله به عراق ، موضعی معین ابراز کنند .

تشکر به این خاطر که دورنگری سیاسی تو ، به وزیر امور خارجه ی انگلستان ، جک استرا ، این اجازه را داده است تا در اوایل قرن بیست و یکم اظهار کند جنگ می تواند توجیهات اخلاقی داشته باشد و کاری کند که او هر باوری را از دست بدهد .

تشکر به این خاطر که سعی کرده ای اروپایی را که برای متحد شدن می جنگد ، از هم جدا کنی : هشداری که مسلما نادیده انگاشته نخواهد شد .

تشکر به این خاطر که به نتیجه ای رسیده ای که کمتر کسی در این قرن به آن رسیده است : اینکه میلیون ها نفر را در تمام قاره ها متقاعد کنی برای یک عقیده مبارزه کنند ؛ این عقیده ای است که عمیقا با عقیده ی تو اختلاف دارد .

تشکر به این خاطر که طوری عمل کرده ای که هر چند حرف های ما شنیده نشده اند ، حداقل امکان این را داشته اند به زبان آورده شوند ؛ این امر قدرت بیشتری در آینده به ما خواهد داد .

تشکر به این خاطر که ما را نادیده پنداشته ای و تمام آن کسانی را که در مقابل تصمیم تو در یک صف قرار گرفته اند ، در حاشیه گذاشته ای ، چون آینده ی زمین از آن در حاشیه مانده هاست .

تشکر به این خاطر که ، بدون تو ، به توانایی مان در بسیج شدن پی نمی بردیم . شاید در حال حاضر این مسأله به کار نیاید ، اما مطمئنا در آینده خیلی سودمند واقع می شود .

حالا که غرش طبل های جنگ ، غیر قابل بازگشت به نظر می رسد ، می خواهم با همان کلماتی که یک شاه قدیمی اروپایی به یک مهاجم جواب داده بود ، پاسخ بدهم : (( باشد که صبح تو درخشان باشد ، آفتاب بر جوشن های افراد صف شده ی تو بتابد ، چرا که در هنگام غروب تو را مغلوب خواهم کرد . ))

تشکر به این خاطر که به همگی ما ، به افراد گمنام یک ارتش که در خیابان ها حرکت می کنند ، روندی را که دیگر غیر قابل بازگشت است ، متوقف کنند ، اجازه داده ای کاملا با ضعف آشنا شوند ، مقابله با‌ آن را بیاموزند و آن را تغییر دهند .

بنابراین از صبح خود و از شکوهی که همچنان می تواند به تو عرضه شود ، بهره مند شو .

تشکر به این خاطر که به ما گوش نداده ای ، و ما را جدی نگرفته ای .

با وجود این می دانی که ما به تو گوش سپرده ایم و حرف های تو را فراموش نخواهیم کرد .

تشکر ، رئیس بزرگ ، جورج دبلیو بوش .

هزاران بار تشکر ...

 

زیر نوشت :

 این متن ( نوشته ی نویسنده ی موفق : پائولو کوئیلو ) در یک وب سایت پورتال انگلیسی ، در 8 مارس 2003 به چاپ رسیده است ، دو روز قبل از تهاجم به عراق . در طی آن ماه این مقاله ای بود که در ارتباط با جنگ بیشتر انتشار یافت ، تقریبا 500 میلیون نفر آن را خواندند .

 



سه شنبه 86/5/23
شبنم عشق ...

شبنم عشق ...

مجموعه ای می بایست از هر دو عالم روحانی و جسمانی که هم محبت و بندگی به کمال دارد تا بار امانت مردانه و عاشقانه در سفت جان کشد .

حق _ تعالی _ چون اصناف موجودات می آفرید ، از دنیا و آخرت و بهشت و دوزخ ، وسایط گوناگون در هر مقام بر کار کرد . چون کار به خلقت آدم رسید ، گفت : « اِنّی خالقٌ بشراً من طین » خانه آب و گل آدم ، من می سازم بی واسطه ؛ که در او گنج معرفت تعبیه خواهم کرد .

پس جبرئیل را بفرمود که برو ، از روی زمین یک مشت خاک بردار و بیاور . جبرئیل _ علیه السلام _ برفت ؛ خواست که یک مشت خاک بردارد . خاک سوگند بر داد : به عزت و ذوالجلالی حق که مرا مبر که من طاقت قرب ندارم و تاب آن نیارم .

جبرئیل چون ذکر سوگند شنید ، به حضرت بازگشت . گفت : خداوندا ، تو داناتری . خاک تن در نمی دهد .

میکائیل را بفرمود : تو برو . او برفت ؛ هم چنین سوگند بر داد .

اسرافیل را فرمود : تو برو . او برفت ؛ هم چنین سوگند بر داد ؛ بازگشت .

حق _ تعالی _ عزرائیل را بفرمود : برو ؛ اگر به طوع و رغبت نیاید ، به اکراه و اجبار برگیر و بیاور .

عزرائیل بیامد و به قهر یک قبضه خاک از روی جمله زمین برگرفت .

جملگی ملائکه را در آن حالت ، انگشت تعجب در دندان تحیر بماند . الطاف الوهیت و حکمت ربوبیت به سر ملائکه فرو می گفت : « انی اعلم ما لا تعلمون . » شما چه دانید که ما را با این مشتی خاک از ازل تا ابد چه کارها در پیش است ؟

معذورید که شما را سر و کار با عشق نبوده است .

روزکی چند صبر کنید تا من بر این یک مشت خاک دست کاری قدرت بنمایم ، تا شما در این آینه نقش های بوقلمون بینید . اول نقش آن باشد که همه را سجده او باید کرد .

پس از ابر کرم ، باران محبت بر خاک آدم بارید و خاک را گل کرد و به ید قدرت در گل از گل دل کرد .

از شبنم عشق خاک آدم گل شد

صد فتنه و شور در جهان حاصل شد

سر نشتر عشق بر رگ روح زدند

یک قطره فروچکید و نامش دل شد

جمله ملأ اعلی ، کرُوبی و روحانی در آن حالت متعجب وار می نگریستند که حضرت جلُت به خداوندی خویش در آب و گل آدم چهل شبا روز تصرف می کرد .

گل آدم را در تخمیر انداخته که « خلق الانسان من صلصالٍ کالفخُار » و در هر ذره از آن گل ، دلی تعبیه می کرد و آن را به نظر عنایت پرورش می داد و حکمت با ملایکه می گفت : شما در گل منگرید ، در دل نگرید .

هم چنین چهل هزار سال قالب آدم میان مکه و طایف افتاده بود .

چون کار دل به این کمال رسید ، گوهری بود در خزانه ی غیب که آن را از نظر خازنان پنهان داشته بود و خزانه داری آن به خداوندی خویش کرده ، فرمود که آن را هیچ خزانه لایق نیست الا حضرت دل یا دل آدم ؛ آن چه بود ؟ گوهر محبت بود که در صدف امانت معرفت تعبیه کرده بود و بر ملک و ملکوت عرضه داشته ، هیچ کس استحقاق خزانگی و خزانه داری آن گوهر نیافته ، خزانگی آن را دل آدم لایق بود که به آفتاب نظر پرورده بود و به خزانه داری آ ن جان آدم شایسته بود که چندین هزار سال از پرتو نور احدیت پرورش یافته بود .

هر چند که ملایکه در آدم تفرّس می کردند ، نمی دانستند که این چه مجموعه ای است تا ابلیس پرتلبیس یک باری گرد او طواف می کرد و بدا یک چشم ، اعورانه بدو در می نگریست .

پس چون ابلیس گرد جمله ی قالب آدم بر آمد ، هر چیزی را که بدید از او اثری ، بازدانست که چیست ، اما چون به دل رسید ، دل را بر مثال کوشکی یافت در پیش او از سینه میدانی ساخته چون سرای پادشاهان . هر چند کوشید که راهی یابد تا در اندرون دل در رود ، هیچ راه نیافت .

با خود گفت : هر چه دیدم سهل بود ؛ کار مشکل اینجاست . اگر ما را وقتی آفتی رسد ازین شخص ، ازین موضع تواند بود و اگر حق _ تعالی _ را با این قالب سر و کاری باشد یا تعبیه ای دارد ، درین موضع تواند داشت . با صد هزار اندیشه نومید از در دل بازگشت .

ابلیس را چون در دل آدم بار ندادند و دست رد به رویش باز نهادند ، مردود همه جهان گشت .

ملایکه گفتند : چندین گاه است تا درین مشتی خاک به خداوندی خویش دست کاری می کنی و عالمی دیگر ازین مشتی خاک بیافریدی و در آن خزاین بسیار دفین کردی و ما را بر هیچ اطلاعی ندادی و کس را از ما محرم این واقعه نساختی ؛ باری با ما بگوی این چه خواهد بود ؟

خطاب عزت در رسید که « انُی جاعل فی الارض خلیفة » من در زمین ، حضرت خداوندی را نایبی می آفرینم اما هنوز تمام نکرده ام . این چه شما می بینید ، خانه اوست و منزلگاه و تختگاه اوست . چون او را بر تخت خلافت نشانم ، جمله او را سجود کنید .

مرصاد العباد (( اثر نجم الدین دایه ))



شنبه 86/5/13
وصایای خدا در شب معراج ...

(( وصایای خدا در شب معراج ))

خداوند سبحان خطاب به نبی اکرم(ص) در شب معراج فرمود :

«ای احمد! اگر دوست داری که با تقواترین مردم باشی در دنیا زهد پیشه کن و به آخرت راغب و مایل باش»ادامه‏‏ی یادداشت ...


ای میل خود را وارد نمایید تا از به روز شدن این وبلاگ مطلع شوید.
 
 RSS 






ترجمه قالب توسط امیر عباس

فهرست یادداشت‏های این وبلاگ
سوته دل - وبلاگ گروهی بصیرت
مدیر وبلاگ: امیر عباس