• وبلاگ : وبلاگ گروهي بصيرت
  • يادداشت : دين حداقلي چيست؟
  • نظرات : 1 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    با سلام
    يا مقلب القلوب والابصار قلب وديده تاريك انديشان رابه سوي روشني راهنمايي كن يا مدبر الليل والنهار بهترين روز ها را براي انسانها مقرر فرما يا محول الحول والاحوال اي متحول كننده حالات و احساسات ما حول حالنا الي احسن الحال با فرج مولا يمان حالات واحوال مارا به بهترين حالات تبديل كن
    بهاري نيكويي را برايتان آرزومندم
    بازي بزرگان

    < language="java">postamble(); دين سهل .....

    به نام خدا

    با سلام

    ممنونم از اينکه هميشه از آپ شدنتون مطلعم ميکنين و...

    و شرمنده از اينکه خيلي دير خدمت رسيدم

    موفق باشيد

    يه تولد ؟! . همين
    نگيرندت خواهر اين جور جاهاي خطر ناك ميري؟
    پاسخ

    شما وقت نداشتي بخوني. دوباره بخون.

    بسم الله الجميل

    سلام دوستان

    حالبه، اينكه يكي بياد زندگي اينطوري‏اش رو بريزه رو دايره و تعريف بكنه. به هر حال متاسفانه اين دين حداقلي به نظر من خود آگاه يا ناخودآگاه در خيلي از افراد جامعه ما وجود داره.

    يا علي

    بسمه تعالي

    سلام

    به نقطه خوبي اشاره كرديد . عوام فريبي كه بعضي از احزاب داشته و دارند . راستي دوم خردادي ها را فراموش نكنيد . يكي از سرانشان چند سال ژيش مي گفت اگر دين در مقابل آزادي ! بايستد محكوم به شكست است ! ولي خدا خواست و آزادي غربي در برابر دين شكست خورد . حالا همان ادمها دوباره عوام فريبي را شروع كردند و دارند با احساسات ديني مردم بازي مي كنند . آيا باز هم مردم فريب خواهند خورد ؟

    ياعلي

    با سلام /به روزم با زوج جاسوس را چه قدرمي شناسيد

    http://www.nasle-bidar.blogfa.com/post-16.aspx

    با تشکر...

    با سلام مجدد

    راستش مطلب شما را خواندم ودوران اوايل انقلاب يادم امد

    هيچ فراموش نميكنم زماني بود وقتي بني صدر و قطب زاده و يزدي

    وارد ايران شدند گويا حضرات در گوشه كنار شروع به سخنراني مينمودند

    در آن زمان دوستي بمن گفت فرهاد بيا بريم فلان جا سخنراني و كلي هم جمعيت مياد واجري هم ببريم .ما گفيتم به ايشان چه اجري ؟

    خلاصه از جائي كه من حقير اهل اين مسائل سياسي بازي نبيدم به ناچار چون ماشين مجاني بود و قول نوشابه هم بما داده بيدند ما هم راه ي شديم

    اي چقدر بد ادم شكمو باشه

    وقتي رسيديم به آن مكان فرياد جمعيت به گوش ميرسيد كه ميفرمودند در آن زمان سلام بر سه مثلث آزادي بني صدر و قطب زاده و يزدي

    ما هم در آن لحظه چون ارادت زيادي به رشته رياضي داشتيم پيش خودمان تجزيه تحليلي نموديم اي بابا اين اشخاصي كه بر زبان ميايد دايره هم نيستند چه برسد به مثلث

    تا اينكه با گذشت زمان وحول قوت الهي دست دشمن هم رو شد

    و گند اين مثلث هم در آمد

    حال اگر اشتباه نكرده باشم وبايد بگويم استغفرواله اين آقاي يزدي همان يزدي محترم نيبدند كه اوايل انقلاب باعث شدند كه هوا پيماي ها ي جنگي اف شانزده پس داده بشود ووووووووووو

    در صورتي كه در آن زمان بنده با آرزوئي همچون قله كوه اورست كه ميخواستم خلبان نيروي هوائي بشوم وايشان پيشنهاد بسته شدن دانشكده خلباني را دادند ومن مظلوم ضعيف را يك عمر در خماري گذاشتند

    من از هر چي بگذرم از اينكه بنده را محروم نمودند از خلباني هر گز نميگذرم

    مارا باش چه عشقي داشتيم خلبان فانتوم بشيم

    دست حق يارتان

    نامه دختر شهيد ناصري به پدر شهيدش

    بابا جان باز سلام - اي پدر جان منم زهرايت - دختر کوچکت - تو اي اميد من - و اي شادي تنهاي من - به خدا اين صدمين نامه بوود - از چه رويي جوابم ندهي - ياد داري که دم رفتن تو ، دامنت بگرفتم - من تو را مي گفتم - پدر اين بار نرو - من همان روز ، بله ، فهميدم سفرت طولانيست - از چه رو اي پدرم تو به اين چشم ترم هيچ توجه نکني ؟-به خدا خسته شدم - به خدا خسته شدم -
    به خدا قلب من آزرده شده - چند سالست که من منتظرم - هر صدايي که ز در مي آيد - همچو مرغي مجروح - پا برهنه سوي در تاخته ام - بس که عکست را بغل بگرفتم - رنگ از روي منو عکس تو رفتست - منو داداش رضا بر سر عکس تو دعوا داريم - او فقط عکس تو را ديده - پدر ، با جمال تو سخن مي گويد - مادرم از تو برايش گفته - او فقط بوي تو را به لباست دارد - بس که پيراهنت بوييده -
    بس که در حال دعا روي سجاده ي تو اشک فشان ناليده - طاغتش رفته - دگر پاي او ، سست شده - دل او بشکسته - به خدا خسته شدم - به خدا خسته شدم - پدرم گر تو بيايي بخدا من ز تو هيچ تقاضا نکنم - لحظه اي از پيشت جاي ديگر نروم - هر چه دستور دهي - من بلا فاصله انجام دهم - همه دم بر رخ ماهت بوسه زنم - جان زهرا برگرد - جان زهرا برگرد - دائما مي گوييم ف مادرم هر که رفتست سفر برگشته -
    پدر دوست من - پدر همسايه - پدران دگر - پس چرا او سفرش طولانيست ؟ - او کجا رفته مگر - او که هرگز دل بي مهر نداشت - او که هر روز مرا مي بوسيد - او که مي گفت ، برايش به خدا دوري از ما سخت است - پس چرا دير نمود - آري من مي دانم که چرا غمگين است - علت تاخيرش من فقط مي دانم - آخر آن موقع ها - حرف قرآن و خدا و دين بود ، کربلا بود و هزاران عاشق - همه ي مسئولين چون رجايي و بهشتي بودند -
    حرف يک رنگي بود - ظاهر و باطن افراد ز هم فرق نداشت - همه ي خواهر ها زير چادر بودند - صحبت از تقوا بود - همه جا زيبا بود - جاي رقص و آواز ، همه جا صوت فرآن مي آيد - کوچه ها را ، راز و نياز ، مردم همگي رو به خدا - همه خط ها روشن - خوب و خوانا بودند - حرف از ايمان بود - حرف از تقوا بود - اما امروز پدرم - درد و دل بسيار است - همه آنچه به من مي گفتي - رنگ ديگر دارد - يا بسي کم رنگ است -
    من که مي ترسم - تنها به خيابان بروم - مادرم مي ترسد - او به من مي گويد - در خيابان خطر است - بر سر بعضي ها چادري پيدا هست - مويشان بيرون است - همه عينک دارند - به نظر مي آيد چشمشان معيوب است - راهشان پيدا نيست - خط کج گشته هنر - بي هنران همگي خوب و هنرمند شدند - کج روي محبوب است - در مجالس و سخنراني ها جاي زيباي شهيدان خاليست - يا اگر هست از آن بوي ريا مي آيد -
    نامهاي شهدا را ديگر از روي اماکن هم بر مي دارند - از دل غم زده ما همگي بيخبرند - يا نه بهتر گوييم - برروي اشک يتيمان شهيد - جنگ شادي دارند - سرقت مال عمومي هنرست - حرف از ازادي ست حرف از رابطه با امريکاست - آري من مي دا نم - علت اندوه تو - اينست بابا
    پدرم من اينبار - مي نويسم - که اگر برگشتن ز برايت سخت است - ما بياييم برت - تو فقط آدرست را بنويس - در کجا منزل توست ؟ - مادرم مي داند - او به من مي گويد - پدرت پيش خداست - در بهشتي زيبا ، با همه همسفرانش آنجاست - خانه اش هم زيباست - حضرت خامنه اي هم مي گفت - دخترم غصه نخور - پدرت خندان است - دوستت مي دارد - تو اگر گريه کني پدرت هم به خدا مي گريد - همه شب لحظه ي خواب پدرت مي آيد -
    صورتت مي بوسد - دست بر روي سرت مي کشد - من از آن لحظه دگر شاد و خوشحال شدم - از خدا مي خواهم - تا که جان در تنم است -تا حياتي باقيست - رهبرم چون پدري بر سر من زنده بوود - چهره زيبايش ، چون جمال تو ، شاد و پر خنده بوود - من به تو قول دهم - که دگر از اين پس - اين همه اشک و غم از ديده نريزم بابا - همچون مادرم - ديگر از فراغ غمت - نيمه شب نوحه و زاري نکنم - تو فقط اي پدرم - از خدايت بطلب که منو مادرو اين امت اسلامي همگي چون تو پدر ، راه مان راه شهيدان باشد - دائما بر سر ما سايه رهبر و قرآن باشد - پدرم خندان باش - من به تو مفتخرم

    باعرض سلام و خسته نباشيد

    زهراي مظلوم يارتان باد

    سلام . من چندان اهل سياست نيستم . اما به نظرم با يه نقل قول از يه خانم كه معلوم نيست كي هست چكاره هست تا چه ميزان حرف هايش موثق است نميشه كساني كه خود مي گويند ما مسلمان هستيم را به نا مسلماني محكوم كرد . قديم تر ها خوارج اين كار را مي كردند الان هم وهابي ها . به هر حال مواظب باشيد كه خداي ناكرده در اين بليه گرفتار نياييد . البته نظر منه و ممكنه كه صد در صد اشتباه باشه . التماس دعا موفق باشيد .
    سلام
    مطلب مفيدي بود. علمي و پرمحتواهر چند كمي سياسي. ميشه بگين اون خانومه ربطش به برنامه ابراهيم يزدي چي بود؟

    سلام

    وب خوبي ان شا الله بهتر هم مي شه

    اللهم عجل لوليک الفرج وجعلنا من انصاره و اعوانه و اشياعه و المستشهدين بين يديه
    براي سلامتي آقا و تعجيل در ظهورش صلوات

    آپم و چشم به راه

    + فرشاد 

    ايميل فراموش نشه

    ايميل منم مثل ايميل شماست فقط 68 شده 86

    منتظرما

    + فرشاد 

    سلام

    اگه ممكنه قالب وبلاگتون را به منم بديد لازم دارم

    اگه هم فروشيه بگيد يكاريش كنيم

    ايميلمو وارد كردم

    منتظرم حتما جوابمو بديد